........
گنج معني داري و كنج تو جاي اژدهاست
نقش ايزد داري و نفس تو نقش آذر است
هست نفس شوم تو چون اژدهايي هفت سر
جان تو با اژدهايي هفتسر در ششدر است
گر طلسم نفس بگشايي ز معني برخوري
وانكسي برخورد ازين معنيكه بيخواب وخور است
شمع چون آتش زد اندر خويش شد بيخواب و خور
لاجرم از روشنايي جمع را جانپرور است
در نهاد آدمي شهوت چو طشتي آتش است
نفس سگ چون پادشاهي و شياطين لشكر است